به نظر من نقدی که می‌توان به فضای رسانه‌ای داشت، این است که بیشتر آنها نقشی رویداد محورانه پیدا کرده‌اند نه نقشی که در واقع به تحلیل و ریشه یابی مسائل بپردازند. نقش رسانه‌ها باید نسبت به فضا هشدار‌دهنده باشد. در واقع به گونه‌ای رسانه‌ها کند و منفعلانه عمل کردند. در جامعه نقاد بسیاری از بسترهای مفاسد اجتماعی، اقتصادی و در نهایت توسعه نیافتگی از میان خواهد رفت. ایده معروف توسعه یعنی آزادی آمارتیا سن از همین جا نشات می‌گیرد و به یک معنا می‌توان گفت بر اساس یک تجربه شکل می‌گیرد. در شرایطی که سطح مشارکت اجتماعی و سیاسی، فرهنگی بالاست آحاد مردم نسبت به مسائل پیرامونشان حساس می‌شوند. سیف، سعید - مصاحبه گر شاید یکی از دلایل بی‌تفاوتی جامعه نسبت فساد اداری و اقتصادی عملکرد نابهنگام رسانه‌ها باشد. دغدغه‌ای که موجب می‌شود سراغ استاد روزنامه‌نگاری بروی و از وی بپرسی ما رسانه‌ها با این غرور حرفه‌ای‌گری و... کجای جهان قرار داریم. شاید برخی از این مشکلات محصول عملکرد رسانه‌ها نباشد اما دکتر هادی خانیکی معتقد است؛ «هیجان زودگذر بیش از هر چیزی بر رسانه‌های ما حاکم است». استاد دانشگاه علامه طباطبایی راست می‌گوید که به دنبال تولید خبر نیستیم و تابع جریان روز و اخباری هستیم که ما را مانند توفان به هر سویی می‌کشاند تا درنهایت روزمرگی را جایگزین روزنامه‌نگاری کنیم. مشروح گفت‌وگوی دکتر هادی خانیکی با آرمان را بخوانید. چندی است واژه فساد زیاد در رسانه‌ها مطرح می‌شود. شما دلیل این پرونده‌های میلیاردی و... را چه می‌دانید. چرا اینقدر رقم فسادها سنگین‌ شده است؟ فساد در تمام ابعاد؛ در وجوه فرهنگی، اقتصادی، مدیریتی و اجرایی یک پدیده تک‌وجهی و تک‌عاملی نیست. طبیعی است که فساد زمینه‌ها و سازوکارهایی دارد که باید در بررسی علل و عوامل به وجود آورنده آن مورد تحلیل قرار بگیرد. طبیعتا هر جامعه‌ای مانند جامعه ما هم از این قاعده مستثنی نیست. نسبت فساد اجتماعی و فقر؛ فساد اجتماعی و امنیت، فساد اجتماعی و آزادی، وجود نهادهای مدنی و رسانه‌های پویا یک نسبت معکوس است. اینها مقولاتی است که در همه جوامع وجود دارد منتهی برای محدود کردن یا کنترل آن هم در تمام جوامع سازوکارهایی وجود دارد. من با توجه به سوال شما سعی می‌کنم در حوزه دانش و تجربه خودم که ارتباطات است پاسخ دهم؛ اقتصادانان، جامعه‌شناسان و... هر کدام از منظر خود به پدیده فساد اداری و رانتخواری می‌پردازند. اما باید دانست فساد اداری و اقتصادی یک عامل مجزا و بی‌ارتباط با مسائل و مشکلات اجتماعی نیست بلکه فساد اداری و اقتصادی پیش زمینه‌های مختلفی در بطن جامعه دارد. تعبیر درست هم این است که فساد اداری و اقتصادی نوعی سوءاستفاده از قدرت و موقعیت، امتیازات ویژه، رانتخواری و ویژه‌خواری است. فساد اداری در شرایطی شکل می‌گیرد که ضعف‌های برخی نهادهای رسمی، دستگاه‌های اجرایی، رسانه‌ها و حتی جامعه ترکیب شده و در نهایت منجر به فساد می‌شود. به عبارت دیگر فسادها معلول هستند نه علت؛ فسادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی معلول علت‌هایی هستند که جامعه، دستگاه‌های اجرایی و رسانه به وجود آورنده آن به شمار می‌روند. تجربه نشان داده چه در ایران و چه در جوامع نظیر ما و حتی در گذشته در جوامعی که در فرآیند توسعه گام‌های جلو‌تری برداشتند وقتی که افکار عمومی زمینه بروز و ظهور دقیق نداشته باشد و وقتی که رسانه‌ها، نتوانند به طور کامل نقش نظارتی خودشان را به عنوان دیده‌بان‌های نقاد جامعه ایفا کنند؛ وقتی که اساسا خود نهادهای مدنی نتوانند نقش نظارتی‌شان را کاملا صحیح ایفا کنند و مشخصا وقتی که نوعی بی‌تفاوتی و انفعال در سطح جامعه به وجود می‌آید یا اینکه جامعه به قدری عادت می‌کند به وجود مفاسد اداری و اقتصادی و اجتماعی که زشتی آن مفاسد از میان می‌رود در این شرایط، بستر نشو و نمای فساددر جامعه گسترش پیدا می‌کند. متقابلا وقتی از سوی نهادهای رسمی به زنده و فعال بودن جامعه توجه کامل نمی‌شود یا به تعبیری به مشارکت شهروندان در این شرایط توجه کافی صورت نمی‌گیرد طبیعتا فضای انتقاد و رسانه‌ها ضعیف و فرصت برای بحث پیرامون مشکلات جامعه کمتر از گذشته می‌شود. مردم وقتی در صحنه اجتماعی و اداره جامعه نقش موثری بر عهده نمی‌گیرند طبعا نسبت به مفاسد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی واکنش نمی‌دهند و بی‌تفاوت خواهند بود. بالعکس هر زمان جامعه احساس کرده که به او بها داده شده و مردم مشارکت فعال سیاسی داشته‌اند نخستین رویداد حساس شدن مردم نسبت به اتفاقات محیط اطرافشان بوده است؛ و حساسیت آنها نسبت مفاسد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در چنین جامعه‌ای بسیار بالاست؛ شما نگاه کنید به ابتدای انقلاب اسلامی. در روزهای انقلاب مردم چگونه نسبت اتفاقات جامعه واکنش نشان می‌دادند و پیگیر مطالبات خود بود؛ همین طور دوره اصلاحات و حتی می‌توان گفت امروز پس از انتخابات ریاست‌جمهوری وقتی جامعه احساس کرده که برای تغییر مسائل پویا‌تر شده و قدرتش را به دیگران نشان می‌دهد. چه شرایط دیگری باعث می‌شود که جامعه به نوعی بی‌تفاوتی آنچنان که امروز شاهدش هستیم، دچار شود؟ بی تفاوتی جامعه نسبت به بروز فساد چند دلیل عمده دارد. وقتی ما نقش طبقات مختلف اجتماعی را در فعالیت‌های اقتصادی و... به صورت کاملا تبعیض‌آمیز ببینیم طبعا نخستین اتفاقی که خواهد افتاد این است که بخشی از جامعه خود را دور از قدرت اجرایی کشور تصور کرده بنابراین بی‌تفاوت خواهد شد. مساله دیگر که ناشی از همین عامل است اختلاف طبقاتی است. مسلما طبقاتی که در فعالیت‌های اقتصادی و... جامعه به نوعی کنار گذاشته می‌شوند واکنش آنها نسبت به واقعیت‌های جامعه منفعلانه است. امکان اینکه گروه‌هایی بتوانند از شرایط جامعه به گونه‌ای خاص منتفع شوند یکی از پیش‌زمینه‌های فساد است. وقتی شما به قدرتی بی‌رقیب در زمینه اقتصادی بدل شوید سعی خواهید کرد راه‌های پاسخگویی را بر فعالیت‌های اقتصادی خود ببندید. تبعیض و تحقیر دو عاملی است که از آن به عنوان پیش‌نیازهای انفعال و بی‌تفاوتی جامعه نام می‌برند و طبیعتا وقتی بی‌تفاوتی به وجود آمد فساد فرصت رشد و نمو پیدا می‌کند. ما اکنون بی‌تفاوتی را در جامعه خود به وضوح می‌بینیم. وقتی جامعه با مفاسد اقتصادی و اجتماعی روبرو می‌شود آنقدر بی‌تفاوت است که حالت کرختی پیدا کرده است. این نوع رفتار جامعه در بقیه حوزه‌ها هم به وضوح دیده می‌شود مثلا کمک به همنوع و حساس شدن جامعه نسبت به رخ دادن یک بلای طبیعی در بخشی از کشور؛ شما با نگاه وضعیت جامعه قطعا خواهید فهمید که جامعه تا چه حد حساس و مسئولیت‌پذیر بوده یا تا چه حد بی‌تفاوت است. وقتی که یک جنحه یا جنایتی به وقوع می‌پیوندد بخشی از جامعه به جای آنکه فعالانه واکنش دهد با دوربین به ثبت و ضبط این وقایع می‌پردازد و بعد آن در فضای مجازی منتشر می‌کند؛ این یعنی بی‌تفاوتی جامعه؛ نسبت به وقایع پیرامون درباره فساد اقتصادی هم همین رویکرد صدق می‌کند. وقتی جامعه نسبت به فسادهای کلان بی‌تفاوت می‌شود باید دانست بخشی از جامعه خود را بیرون از حوزه مسئولیت‌پذیری در قبال مسائل اجتماعی تصورمی کند. این خودش نشان می‌دهد که جامعه ما نسبت به فساد یک تماشاگر است. این نشان می‌دهد که جامعه یک تماشاگر شده است تا کنشگر. نقش رسانه‌ها را در برخورد با فساد چگونه ارزیابی می‌کنید ؟ به نظر من نقدی که می‌توان به فضای رسانه‌ای داشت، این است که بیشتر آنها نقشی رویداد محورانه پیدا کرده‌اند نه نقشی که در واقع به تحلیل و ریشه یابی مسائل بپردازند. نقش رسانه‌ها باید نسبت به فضا هشدار‌دهنده باشد. در واقع به گونه‌ای رسانه‌ها کند و منفعلانه عمل کردند. در جامعه نقاد بسیاری از بسترهای مفاسد اجتماعی، اقتصادی و در نهایت توسعه نیافتگی از میان خواهد رفت. ایده معروف توسعه یعنی آزادی آمارتیا سن از همین جا نشات می‌گیرد و به یک معنا می‌توان گفت بر اساس یک تجربه شکل می‌گیرد. در شرایطی که سطح مشارکت اجتماعی و سیاسی، فرهنگی بالاست آحاد مردم نسبت به مسائل پیرامونشان حساس می‌شوند. اینکه می‌گویید جامعه حساس شود؛ به چه معناست؟ حساس بودن یعنی هنجارهایی در جامعه شکل می‌گیرد که همه به گونه‌ای خودشان را تنظیم می‌کنند. علت اینکه این ارزش‌ها و هنجارها تغییر پیدا می‌کند به نوعی آزمندی، حرص و بی‌تفاوتی جایگزین ارزش‌های دیگر می‌شود. بطور مثال دروغ گفتن در عمل فواید بیشتری پیدا می‌کند تا راست گفتن. همین طور قانون شکنی دستاورد بیشتری برای افراد دارد تا قانونمداری. حتی عدالت خیلی معانی محدودی پیدا می‌کند بدین‌ترتیب است که جامعه حساسیتش را نسبت به مفاسد اقتصادی، اجتماعی و اداری از دست خواهد داد و به یک معنا می‌توان گفت که مردم نسبت به افشای سوءمدیریت و اختلاس مدیران خود بی‌تفاوت می‌شود. کار رسانه‌ها در آگاه و حساس کردن دوباره چیست؟ آیا فاش کردن اطلاعات مفسدان اقتصادی و رانتخواران کافی است؟ کار رسانه‌ها در این مرحله که مرحله پیشگیری است بسیار مهم و حیاتی است؛ حتی می‌توان گفت کمتر از مرحله کشف نیست. عملا آنچه دیده می‌شود این است که خود رسانه‌ها بعد از کشف یک فساد بزرگ اقتصادی و نه فسادهای اجتماعی در آنجا وارد صحنه ‌می‌شوند و بیشتر همراه با یک موج هیجانی می‌آیند و با یک موج هیجانی می‌روند. همانطور که ابتدای صحبت‌ها گفتم معلول‌ها را بیشتر دنبال می‌کنند تا علت‌ها؛ رسانه‌ها در ایران هیچگاه به معنای واقعی به دنبال کشف واقعیات و مفاسد اقتصادی و اداری نیستند بلکه بیشتر نقش تبعی و موجی دارند. همین طور نقش موثری در پیشگیری ندارند که همین امر موجب شد رسانه‌ها در ایران غالبا بازماندند. دولت برای کنترل و پیشگیری فساد چه راهی را باید در پیش بگیرد؟ وقتی نظام بروکراسی با ناکارآمدی و تورم روبرو می‌شود باید دید مشکل کجاست؛ وقتی نهاد دولت بزرگ می‌شود و نهاد جامعه در پی آن کوچک می‌ماند. از آن سو بالارفتن فساد یا به تعبیری عادی شدن فساد اداری مرتبا زمینه را فرهم می‌کند برای رشد فساد اقتصادی و اداری؛ پس برای پیشگیری، دولت باید جامعه مدنی و تشکل‌های مردم‌نهاد را تقویت و امکان فعالیت آزادانه رسانه‌های مستقل را بیشتر به وجود بیاورد. در این صورت است که فساد از جمله فسادهای میلیاردی فرصت بروز و ظهور پیدا نخواهند کرد.